دلتنگی هایی هستند ناخوانده و ناجور
که بعضی وقتها سر و کله اشان از کنج دل آدم
- که مدتهاست آنجا ساکت جا خوش کرده اند - پیدا میشود
...
میخواهی بریزیشان دور، برخورد میکنند به در و دیوار
و کمانه می کنند در سر و صورت و تنمان
و این بار در گلویمان جا خوش می کنند
اگر خیلی هم خود دار باشی تا راه گلویت بسته نشود
در چشمانت طوری ظاهر میشوند که آبرویت را به تاراج میبرند
لعنتیها
مگر آدم چقدر توان دارد .
چقدر با مردی که تو این عکسه حس نزدیکی دارم.....
نظرات شما عزیزان: