ای شکسته دل عاشقی ز سر بدر کن
خون شدی از این رهگذر بیا حذر کن
لب ببند و این یک فسانه مختصر کن
چاره خود ای دل تو از ره دگر کن
زانکه دل فریبان به دل وفا ندارند صفا ندارند
خوشگلند و زیبا ، به جز جفا ندارند
گلرخان جانا بی شمارند در فریب و فن کهنه کارند
جز کرشمه کاری ندارند همه عشوه کارند
این جفاکاری مردم آزاری
کشته مارا جانم کشته مارا
کی شود باری این سیه کاری
حال ما را کند آشکارا
نظرات شما عزیزان: