آدم وقتی عاشقه فکر میکنه بدون عشقش میمیره
فکر میکنه جز این آدم کسی تو دنیا نیست
تمام وقتو عمرشو صرف طرف میکنه
تمام احساس و قلبشو به پاش میریزه و حاضره هرکاری کنه حتی عقایدشو نادیده بگیره....
اما اون روز نیاد که شکست بخوره .... تمام دنیاش تو سرش خراب میشه ، افسرده میشه و مطمئنه که دیگه عاشق نمیشه
اما بعد مدتی (حالا چه کوتاه چه طولانی) یکی بهتر از قبلی سر راش قرار میگیره و باز روز از نو روزی از نو....
من از این تکرار حالم بهم میخوره
از دوباره شروع کردن (تو عشق) متنفرم
....
یعنی میشه بالاخره یه نفر بمونه و آزارم نده؟!!
نمیدونم چه لذتی داره اذیت و ناراحت کردن من!!!!
اما باید چیز خوبی باشه که همه امتحان میکنن!!
می ترسم....
می ترسم از روزی که از قلبم چیزی نمونه و منم همین رویه ی دل شکستنو پیش بگیرم....!!
نظرات شما عزیزان: