عشق راديدي خودت را خاك كن
سينه ات را در حضورش چاك كن
در تنور عاشقي سردي نكن
در مقام عشق نامردي نكن
لاف مردي مي زني مردانه باش
در مسيرعاشقي افسانه باش
هركه با عشق آشناشد مست شد
وارد يك راه بي بن بست شد
هركجا عشق آيدو ساكن شود
هرچه ناممكمن بود ممكن شود ...
نظرات شما عزیزان: