تولحظه های زردم توغم دلواپسیم
حتی وقتی که توگفتی هردوی ما بی کسیم
چه کنارم بودی وچه رفته بودی راه دور
توتموم بی قراریا توی هم نفسیم
حتی وقتی به زبون اومدی وگفتی ببین
مادوتا تا آخرش برای همدیگه بسیم
یه چیزی بهم می گفت تو مث معبدمی مونی
مایه جوربرای همدیگه فقط مقدسیم
اومدم یه شب کنارپنجره باکلی بغض
هم سپردم به ستاره هم سپردم به نسیم
که بریدیه جوری به مردم این دنیا بگید
مادوتا دیوونه ایم اما به هم نمی رسیم
نظرات شما عزیزان: