نویسنده افشین
تاریخ ارسال چهار شنبه 7 ارديبهشت 1390
در ساعت 18:13
یاد آر از آن دل که به یادت نگران است
بغضی به گلو دارد و مُهرش به دهان است
آشفته تر از زلف تو در باد وزان است
از جور تو آزرده تر از برگ خزان است
صد لاله از این داغ به دل مانده نشان است
چیزی که عیان است چه حاجت به بیان است
مرگم به کمین تن تبدار نشسته
جان بر لبم از حسرت دیدار نشسته
دلبر بر اغیار به گلزار نشسته
من در گل از این دیده خونبار نشسته
ان وعده که دادی به من ای ماه کله پوش
گر برده ای از یاد مرا نیست فراموش
نظرات شما عزیزان: