نویسنده افشین
تاریخ ارسال چهار شنبه 31 فروردين 1390
در ساعت 10:20
دلم گرفته.دلتنگم.شاید غمگین هم باشم.هرچی هست،حالم خوش نیست.چقدر غریب شدم میان این همه آشنا ... با تمام وجودم دلتنگی رو احساس میکنم.دلتنگی حس و حال و رمق رو ازت میگیره.دلتنگی رنگ نداره و مثل مه میمونه!حال یه آدمی رو دارم که وسط یک جاده مه گرفته گیر افتاده.نه میتونه بره جلو و نه میتونه برگرده عقب. همونجا میشینه به امید اینکه هوا آفتابی بشه . . .
نظرات شما عزیزان: